P O V

A Rush of Blood to The Head

چشم چرانی-1

Posted by ali1860 on March 13, 2009

شب، مجتمع تجاری بوستان، مانتوفروشی

تماشاچیان : من و خانم همسر

خانم متوسط الجسه ای به همراه همسر خود مشغول انتخاب مانتوست. از قیافه آقای همسر خستگی می بارد. خانم یک مانتو انتخاب کرده و به اتاق پرو می رود. مانتو را می پوشد. گویا 3-4 سایز مانتو کوچکتر است از اندازه خانم. اما خانم با وجود احساس تنگی بسیار از مدلش خوشش آمده. دو دکمه بالایی کاملا باز هستند (البته جهت تنویر افکار عمومی عرض می شود که الحمدلله خانم گرامی زیرش یک تیشرت یقه گرد پوشیده بودند) و فاصله بین اولین دکمه و جا دکمه ای مربوطه در سمت دیگر مانتو حدود 30-35 سانتیمتر بود. در این هنگام پسرک جلف مغازه دار پا به عرصه گذاشته و با اعتماد به نفس منحصر به فردی در جلوی آقای همسر به به و چه چهی به راه انداخت که عالیست، چقدر بهت میاد (دقت کنید! در همین اولین جمله، پسرک به جای استفاده از ضمیر دوم شخص جمع از همان دوم شخص مفرد استفاده می کند) ! آقای همسر با نگاه عاقل اندر سفیهی به خانم می گوید : تنگ نیست؟، خانم محترم با اکراه اذعان می کند که یه کم تنگه، ولی خوشگله! یه سایز بزرگترش اندازمه البته اگه جای دکمه هاشم جابجا کنم. پسرک که می داند اصلا سایزبزرگتر این مدل مانتو را تولید نکرده! دوباره به وسط میدان پریده و می گوید نه! اندازه است… و اصلا بذارید یقه تون کاملا باز باشه، این روزها مده! خانم محترم با یه نگاه التماس آمیزی از همسر خود کامنت می طلبد. همسر هم ترجیح می دهد از مغازه خارج شود. در این هنگام پسرک با اجازه خانم محترم دو طرف یقه مانتو از محل اتصال دکمه ها را گرفته و با تمام قوا سعی می کند دو طرف را به هم برساند، علیرغم زور فراوان باز هم موفق نمی شود. خانم محترم در نهایت با غم و اندوهی فراوان دست خالی مغازه را ترک می کند. 

200609271

One Response to “چشم چرانی-1”

  1. سلام . مهرنوشم از سایت احساسات دات کام . سایت ما جاییه که می تونین صداتون رو به گوش عشقتون برسونین . حتی اگه گمش کرده باشین . ابزار رایگان وبلاگ در رابطه با عشق و احساسات هم براتون آماده کردیم . پیروز و پابنده باشید

Leave a reply to مهرنوش Cancel reply